کاش می شد از تنهایی گفت از چیزی که مثل خوره روحت را می خورد و جسم تو"...را اب می کند
تنهایی که تنهایت می گذارد تا عاشق و عاشقتر می شوی انچه که تو را به خیانت نزدیک و از خدا دور می کند
انقدر که از نگاه دیگران غافلی و از نگاه خدا دورتر کاش می شد با تو"...از تنهایی گفت
انقدر گفت تا از دیوار بی عبور تنهایی عبور کرد
کاش می شد انقدر از تنهایی گفت تا همچون غروری و همچون قلبی به پایت شکست
کاش می شد از تنهایی گفت و رفت تا به هم رسید